نگاهم کردی و به دنیا اومدم، زبون واکردم و ترانه زاده شد
کنارت زندگی سر و سامون گرفت، کنارت شاعری دوباره ساده شد

فقط کاغذ، قلم، یه پاکت کِنتِ لایت، دو تا چشم تو و یه کم ودکا... همین!
نه کافه لازمه، نه از خود بی خودی، نه ویلای شمال، توی یه زیرزمین...