دمتون گرم
سون بند
7band
ببین غمگین،
ببین دلتنگ دیدارم...
ببین
خوابم نمی آید،
بیدارم...
نگفتم تا کنون، اما کنون بشنو:
تورا بیش از همه کس دوست میدارم
زندگی بـه من آموخـت . . .
آدمها نـه
دروغ می گویند
نه زیر حرفشان می زنند
اگر چیزی می گویند . . .
صرفا
احساسشان درهمان لحظه سـت
نبـایـد رویش حساب کرد...
میگویند چارلی چاپلین استاد طنز بود *
**اما او کلی غم در زندگی داشت **
***و مشکلات جامعه را با طنز بازگو میکرد***
****اما تنها کاری که مردم کردند فقط به او خندیدند****
خونه خوبه خونه مامانم امیده
خونه خوبه بوی مامانمو میده
خونه خوبه خونه مامانم امیده
خونه خوبه بوی مامانمو میده
اون بیرون خبری نی به جز چشمای بارونی
به جز آدمای مجبور مث خودت که به اجباره با اونی
اون بیرون خبری نی به جز بدهکارُ آلوده ها
ثمره ی سگ دوهاتم که زرشکا و زالومه ها
اون بیرون خبری نی به جز صفحه پشت هم چیدن
به جز آدمای خسته که به زور با شکمِ گشنه خندیدن
پره دود پره جوب پره خون مردایی که کردن پشت به جنگیدن
آدما فحش به هم میدن این چیزارو پشت هم دیدم
بازم ساله تازه حس و حال غم داده
باز ، امثال منو تو که مثلمون زیاده
که هرروزمون هنوز عین دیروزه
همه رویاهامون تو گذشت زمان میسوزه
همه بهم میگن میری از دست
همه فرصتاتو میدی از دست
ولی شایدم تقصیر من نیست
چون رو به هر راهی میرم به روم بستست
یه وقتایی یادم میره الان کجام
حس میکنم پاهام از زمین جدان
ساعت ها به یه نقطه خیره میشم
تموم رنگای روشن رنگای تیره میشن
دیگه یادم میره لبخند بزنم
باورم نمیشه که این آدم منم
که تنها و ناراحت و نا امیدم
کاش خواب بودم این روزارو نمی دیدم
بعضی وقتا برای آروم شدن چشمامو می بیندم
چشمامو می بیندم
بعضی وقتا به سقف خیره میشم بدون دلیل می خندم
بدون دلیل می خندم
یه روزایی پامیشم از خواب با یه دلهره
با یه دلهره
حس میکنم تمام دنیا از دستم دلخوره
از دستم دلخوره
همش تویه خونت تو بگیر بشین
ببین ثانیه هات دارن حروم میشن
تموم میشن این روزای لعنتی
ولی به چه قیمتی؟
دلت میخواد زندگیتو کسی نبینه؟
این روزا زندگی همه همینه
زل زدن به دیوار موسیقی و گیتار
سیگار بعد چایی و چایی بعد سیگار
حوصله ی حرفای خودتم نداری
میخوای آروم باشی ولی نمیشه که نباری
تو هر روزو هر شب و هر دقیقه
فقط اشکاته که باهات رفیقه
کسی حال این روزاتو نمی فهمه
از خودت می پرسی که چرا اینه سهمه
من از این دنیای سرد و بی رحم
که اینجوری زندگی کنم و بعد بمیرم
چون زانیارو دوس دارم اینو نوشتم!
دستتو رو سرم بکش
پاشو بهم یه کم بخند
یه دنیا غم رو دوشمه
زخمای شونمو ببند
همین که میدونم دلت
برای من دلواپسه
با سختیام کنار میام
وسط قصه میشه سربه سر من میذارن
تا میخواد قصه تموم بشه همه منو ول میکنن.......
دلم را زنده کن اعجاز اعجاز !
بیا بال و پر مارا بیاموز
به قدر یک قفس پرواز ! پرواز !
می توانی حرکت خورشید را انکار کنی
می توانی حقیقت را دروغ بخوانی
در عشق من اما تردیدی نداشته باش ...
اعجاز ما همین است :
ما عشق را به مدرسه بردیم
در امتداد راهرویی کوتاه
در ان کتابخانه ای کوچک
تا باز این کتاب قدیمی را
که از کتابخانه امانت گرفته ایم
تا ابری ترین خیال قدمهایت را
موجی غریب از من نگیرد
......................................................محمد امین امینی
تا ابری ترین خیال قدمهایت را
موجی غریب از من نگیرد
......................................................محمد امین امینی