دوست داشتم پیانیست بودم.....کاش زندگی مانند جعبه موسیقی بود، صداها آهنگ بود؛ حرفها ترانه
سرباز
سربازِ برجک زندان
به دختری می اندیشد
که چشم در راه اوست
وَ دستانش بر مسلسل سنگین
عرق می کنند !
از یغما گلرویی
+ نوشته شده در Mon 12 Aug 2013 ساعت 11 AM توسط پیانیستシ
|
می آیم و میروم میخوانمتان ســــــــلام...! *** سکوت کن...... اینجا به احترام سکوتت سکوت میکنیم.... حرف بزن...... اینجا صدایت را میشنویم.... انتقاد کن....... اینجا گوشمان برای شنیدن باز است.... از تازه ها بگو..... گوشمان آماده شنیدن و یاد گرفتن است.... جمع مان کوچک و دلهایمان بزرگ است.... اینجا همان بهشت کوچک من و توست جای تنها برای هم نسلانمان..... اینجا فلسفه میگوییم..... سنگین حرف میزنیم...... اینجا بودن تاب میخواهد و ما اول این تاب را میسنجیم...
کاش زندگی مانند جعبه موسیقی بود، صداها آهنگ بود؛ حرفها ترانه